درباره هستی من




Monday, June 06, 2011

٭
حماقت درد من حماقت است
ذهنم آشفته
وقتی تلاش می کنی به چیزی نباشی حتماً بخشی از آن چیز در وجودت هست
من تلاش می کنم احمق نباشم ولی خودم می دانم احمق ترینم
اون چیزی که ازش فرار می کنیم و ازش می ترسیم
فقط در مغزمون هستش
فکر های ما
و رویارویی با ترس هایمون وحشتناک هستند
و گرنه در واقعیت هیچ چیز ترسناک نیست و همه چیز قابل حل می باشد فقط و فقط باید نوع نگاه کردن ها رو تغییر داد
به فرموده استاد
------------------
چشمها را باید شست
جور دید باید دید
------------------
فکرها را باید شست
جور دیگر باید اندیشید




........................................................................................

Sunday, June 05, 2011

٭
پای آدم به همون راحتی لیز می خوره که دست آدم خط می خوره..
می شینم زل می زنم به کاغذ و به دستام التماس می کنم خط نخورن
گاهی دیکته کلمه رو اشتباه می نوسیم دستم خط می خوره
گاهی خود کلمه رو اشتباه می نویسم و دستم خط می خوره
گاهی دستم خط می خوره و دست خودم نیست
گاهی دستم خط می خوره و دست خودم هست
و گاهی تمایل دارم دستم خط بخوره




........................................................................................